مدیریت جمعیتهای حیات وحش در مناطق حفاظتشده

سرشماری حیات وحش لرستان آغاز شد - ایرنا

مدیریت جمعیت‌های حیات وحش در مناطق حفاظت‌شده یک علم پیچیده و چالش‌برانگیز است که هدف آن حفظ سلامت، پایداری و تنوع زیستی گونه‌ها در پارک‌های ملی، ذخیره‌گاه‌های طبیعی و سایر مناطق حفاظت‌شده است. این مدیریت شامل طیف وسیعی از فعالیت‌ها، از نظارت بر جمعیت‌ها و زیستگاه‌ها تا اجرای مداخلات فعال برای مقابله با تهدیدات و حفظ تعادل اکولوژیکی است. هدف نهایی، تضمین بقای بلندمدت گونه‌ها و اکوسیستم‌هایی است که در این مناطق زندگی می‌کنند.

یکی از جنبه‌های کلیدی مدیریت جمعیت، پایش دقیق است. دانشمندان و مدیران پارک از روش‌های مختلفی مانند شمارش جمعیت، ردیابی با استفاده از تگ‌های رادیویی یا GPS، دوربین‌های تله‌ای و تحلیل ژنتیکی برای جمع‌آوری داده‌ها در مورد اندازه جمعیت، ساختار سنی و جنسی، نرخ تولد و مرگ و میر، و الگوهای حرکت گونه‌ها استفاده می‌کنند. این داده‌ها برای ارزیابی وضعیت سلامت جمعیت‌ها، شناسایی روندهای کاهش یا افزایش، و پیش‌بینی چالش‌های آینده ضروری هستند.

بر اساس داده‌های پایش، مدیران ممکن است نیاز به اجرای مداخلات فعال داشته باشند. این مداخلات می‌توانند شامل کنترل گونه‌های مهاجم که رقابت یا شکارچی جدیدی برای گونه‌های بومی ایجاد می‌کنند، مدیریت بیماری‌ها برای جلوگیری از شیوع در جمعیت‌های آسیب‌پذیر، و حتی جابجایی حیوانات برای کاهش همخونی یا ایجاد جمعیت‌های جدید باشند. در برخی موارد، کنترل جمعیت گونه‌هایی که بیش از حد زیاد شده و به زیستگاه یا گونه‌های دیگر آسیب می‌رسانند نیز لازم است، اگرچه این اقدامات اغلب بحث‌برانگیز هستند.

مدیریت مؤثر جمعیت‌های حیات وحش همچنین شامل مدیریت زیستگاه است. این امر می‌تواند شامل بازگرداندن زیستگاه‌های تخریب‌شده، مدیریت آتش‌سوزی‌های کنترل‌شده برای حفظ اکوسیستم‌های خاص، کنترل پوشش گیاهی برای تأمین منابع غذایی و پناهگاه، و ایجاد منابع آبی باشد. همکاری با جوامع محلی نیز برای موفقیت درازمدت حیاتی است، زیرا مشارکت آن‌ها در برنامه‌های حفاظتی و کاهش تعارضات بین انسان و حیات وحش ضروری است. در نهایت، مدیریت مناطق حفاظت‌شده یک تلاش پویا است که نیازمند سازگاری مداوم با شرایط در حال تغییر و چالش‌های جدید است.


اندازهگیری و رصد گازهای گلخانهای: دقت و چالشها

گلخانه ها چقدر برای محیط زیست مضر هستند؟

اندازه‌گیری و رصد گازهای گلخانه‌ای (GHGs) یک مؤلفه حیاتی در درک و مقابله با تغییرات اقلیمی است. این فرآیند شامل جمع‌آوری داده‌ها در مورد غلظت گازهای گلخانه‌ای در جو، منابع و محل‌های انتشار آن‌ها، و نرخ جذب آن‌ها توسط چاه‌های کربن (مانند جنگل‌ها و اقیانوس‌ها) است. داده‌های دقیق و قابل اعتماد برای ارزیابی روند گرمایش جهانی، ردیابی پیشرفت در اهداف کاهش انتشار، و تدوین سیاست‌های اقلیمی مبتنی بر شواهد ضروری هستند.

روش‌های مختلفی برای اندازه‌گیری و رصد گازهای گلخانه‌ای وجود دارد. اندازه‌گیری‌های زمینی شامل استفاده از ایستگاه‌های پایش جوی مانند رصدخانه مائونا لوا در هاوایی است که از دهه 1950 غلظت دی‌اکسید کربن را به طور پیوسته اندازه‌گیری می‌کند. این اندازه‌گیری‌ها اطلاعات دقیقی در مورد روندهای بلندمدت و فصلی ارائه می‌دهند. علاوه بر آن، حسگرهای زمینی می‌توانند در مناطق خاصی مانند تأسیسات صنعتی یا مناطق کشاورزی برای اندازه‌گیری انتشار نقطه‌ای نصب شوند.

پیشرفت در سنجش از راه دور و فناوری ماهواره‌ای انقلابی در رصد گازهای گلخانه‌ای ایجاد کرده است. ماهواره‌هایی مانند OCO-2 (Orbiting Carbon Observatory-2) و GOSAT (Greenhouse gases Observing SATellite) قادرند غلظت دی‌اکسید کربن و متان را در سراسر جهان با دقت بالا و به صورت فضایی اندازه‌گیری کنند. این ماهواره‌ها امکان ردیابی انتشارها از منابع بزرگ و شناسایی الگوهای منطقه‌ای را فراهم می‌کنند که با اندازه‌گیری‌های زمینی به تنهایی دشوار است.

با وجود پیشرفت‌ها، چالش‌های قابل توجهی در اندازه‌گیری و رصد گازهای گلخانه‌ای وجود دارد. این چالش‌ها شامل نیاز به دقت بالا در اندازه‌گیری غلظت‌های پایین، تمایز بین انتشار طبیعی و انسانی، پوشش جهانی به خصوص در مناطق دورافتاده، و مدیریت حجم عظیمی از داده‌ها است. همچنین، اطمینان از شفافیت و قابلیت تأیید داده‌های گزارش شده توسط کشورها برای ارزیابی پیشرفت در تعهدات بین‌المللی یک چالش مداوم است. با وجود این چالش‌ها، بهبود مستمر در فناوری و همکاری‌های بین‌المللی، ما را به درک دقیق‌تری از چرخه کربن و متان و در نتیجه، به راهکارهای مؤثرتر برای مقابله با تغییرات اقلیمی نزدیک‌تر می‌کند.


روشهای نوین پایش و حفاظت از گونههای در معرض خطر انقراض

تنها 5 درصد اعتبارات برای حفظ 46 گونه جانوری در معرض خطر انقراض تامین شده  است

حفاظت از گونه‌های در معرض خطر انقراض یک چالش پیچیده است که به ابزارها و رویکردهای نوآورانه نیاز دارد. روش‌های سنتی پایش و حفاظت، اگرچه هنوز ارزشمند هستند، اما با پیشرفت فناوری، ابزارهای جدیدی ظهور کرده‌اند که دقت و کارایی تلاش‌های حفاظتی را به شدت افزایش می‌دهند. این روش‌های نوین به دانشمندان و حافظان محیط زیست کمک می‌کنند تا جمعیت‌های حیات وحش را بهتر ردیابی کنند، تهدیدات را شناسایی کنند، و استراتژی‌های حفاظتی مؤثرتری را برنامه‌ریزی و اجرا کنند.

یکی از برجسته‌ترین پیشرفت‌ها، استفاده از سنجش از دور و فناوری ماهواره‌ای است. ماهواره‌ها و هواپیماهای بدون سرنشین (پهپادها) مجهز به دوربین‌های با وضوح بالا، حسگرهای حرارتی و سایر ابزارهای اندازه‌گیری، می‌توانند اطلاعات وسیعی را در مورد زیستگاه‌ها، الگوهای مهاجرت و حتی تعداد جمعیت گونه‌های خاص جمع‌آوری کنند. این فناوری به ویژه برای پایش مناطق دورافتاده و غیرقابل دسترس مفید است و امکان نظارت مداوم در مقیاس‌های بزرگ را فراهم می‌کند. از طریق تحلیل تصاویر ماهواره‌ای می‌توان تغییرات در پوشش گیاهی، از دست دادن زیستگاه و حتی ردیابی فعالیت‌های غیرقانونی مانند شکار غیرمجاز را شناسایی کرد.

تجهیزات ردیابی و حسگرهای زیستی نیز به طور فزاینده‌ای دقیق‌تر و کوچک‌تر شده‌اند. دستگاه‌های ردیابی GPS و ماهواره‌ای که به حیوانات متصل می‌شوند، اطلاعات دقیقی در مورد مکان، حرکت و حتی رفتار آن‌ها ارائه می‌دهند. این داده‌ها به درک بهتر الگوهای استفاده از زیستگاه، نیازهای غذایی و تعاملات اجتماعی گونه‌ها کمک می‌کند. حسگرهای زیستی می‌توانند پارامترهای فیزیولوژیکی حیوانات را پایش کرده و اطلاعاتی در مورد سلامت، استرس و وضعیت تولید مثل آن‌ها ارائه دهند که برای مدیریت جمعیت‌های آسیب‌پذیر حیاتی است.

بیولوژی مولکولی و ژنتیک حفاظت نیز نقش فزاینده‌ای در حفاظت ایفا می‌کنند. تحلیل DNA و RNA از نمونه‌های غیرتهاجمی (مانند فضولات، مو یا پر) می‌تواند اطلاعات ارزشمندی در مورد تنوع ژنتیکی جمعیت‌ها، خویشاوندی، جریان ژنی و حتی شناسایی گونه‌های ناشناخته یا مخفی ارائه دهد. این داده‌ها برای جلوگیری از همخونی، مدیریت برنامه‌های تکثیر در اسارت، و شناسایی مسیرهای قاچاق حیات وحش بسیار مهم هستند. با ترکیب این روش‌های نوین، می‌توانیم رویکردی جامع‌تر و مبتنی بر شواهد برای حفاظت از گونه‌های در معرض خطر انقراض اتخاذ کنیم و امید به بقای آن‌ها را افزایش دهیم.


نقش رسانهها در شکلدهی افکار عمومی در مورد تغییرات اقلیمی

نقش رسانه‌ها در شکل‌گیری افکار عمومی جامعه/ ابزاری مؤثر در دست قدرتهای  سیاسی و اقتصادی - خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency

رسانه‌ها – اعم از تلویزیون، رادیو، روزنامه‌ها، مجلات، وب‌سایت‌های خبری و شبکه‌های اجتماعی – نقش قدرتمندی در شکل‌دهی افکار عمومی در مورد تغییرات اقلیمی دارند. نحوه پوشش اخبار و اطلاعات مرتبط با اقلیم می‌تواند درک عمومی از فوریت، علل و راه‌حل‌های این بحران را به شدت تحت تأثیر قرار دهد. رسانه‌ها می‌توانند با اطلاع‌رسانی دقیق و متعادل، به افزایش آگاهی عمومی و بسیج جامعه برای اقدام کمک کنند، یا با انتشار اطلاعات نادرست و اغراق‌آمیز، سردرگمی و بی‌تفاوتی ایجاد کنند.

یکی از وظایف اصلی رسانه‌ها، ارائه اطلاعات علمی دقیق و مستند در مورد تغییرات اقلیمی است. این شامل توضیح مفاهیم پیچیده علمی به زبانی ساده، برجسته کردن اجماع علمی در مورد علل انسانی تغییرات اقلیمی، و نمایش پیامدهای واقعی آن است. پرهیز از "تعادل دروغین" (false balance)، که در آن دیدگاه‌های اقلیت انکارکننده تغییر اقلیم به اندازه‌ی دیدگاه‌های اجماع علمی ارائه می‌شوند، برای حفظ اعتبار و صحت اطلاعات حیاتی است.

رسانه‌ها همچنین می‌توانند با روایت داستان‌های انسانی و محلی، تأثیرات تغییرات اقلیمی را برای مخاطبان ملموس‌تر کنند. نمایش اینکه چگونه تغییرات اقلیمی بر زندگی روزمره مردم، کشاورزان، ماهیگیران و جوامع ساحلی تأثیر می‌گذارد، می‌تواند احساس همدلی را برانگیزد و مردم را به اقدام ترغیب کند. این رویکرد، پدیده اقلیمی را از یک مفهوم انتزاعی علمی به یک واقعیت قابل لمس برای مخاطبان تبدیل می‌کند و انگیزه برای مقابله با آن را افزایش می‌دهد.

با این حال، رسانه‌ها با چالش‌هایی نیز در پوشش تغییرات اقلیمی روبرو هستند، از جمله فشار برای پوشش سریع اخبار، تمایل به تمرکز بر درام و تضاد، و نفوذ گروه‌های ذی‌نفع. شبکه‌های اجتماعی نیز در این میان نقش پیچیده‌ای دارند؛ در حالی که می‌توانند به انتشار سریع اطلاعات کمک کنند، پتانسیل بالایی برای گسترش اطلاعات نادرست و تئوری‌های توطئه نیز دارند. بنابراین، سواد رسانه‌ای برای مخاطبان و مسئولیت‌پذیری برای رسانه‌ها، برای اطمینان از اینکه پوشش اقلیمی به طور مؤثر به مقابله با این چالش جهانی کمک می‌کند، حیاتی است.


تغییرات اقلیمی و حقوق بشر

تاثیر تغییرات اقلیمی بر نقض حقوق بشر

تغییرات اقلیمی یک بحران جهانی است که به طور فزاینده‌ای بر حقوق بشر اساسی میلیون‌ها نفر در سراسر جهان تأثیر می‌گذارد. این پدیده، تهدیدی برای حق حیات، حق سلامتی، حق آب، حق غذا، حق مسکن و حق تعیین سرنوشت است. با افزایش دما، بالا آمدن سطح دریا، رویدادهای آب و هوایی شدید و بیابان‌زایی، جوامع آسیب‌پذیر، به ویژه آن‌هایی که کمتر در ایجاد این بحران نقش داشته‌اند، بیشترین آسیب را می‌بینند و حقوق آن‌ها به طور جدی نقض می‌شود.

یکی از برجسته‌ترین تأثیرات تغییرات اقلیمی بر حقوق بشر، اثرات آن بر سلامت و زندگی است. موج‌های گرما، بیماری‌های ناشی از ناقلین (مانند مالاریا و تب دنگی)، آلودگی هوا و آب، و کمبود غذا و آب ناشی از تغییرات اقلیمی، جان و سلامت میلیون‌ها نفر را در معرض خطر قرار می‌دهد. حق دسترسی به آب آشامیدنی سالم و غذای کافی، به دلیل خشکسالی‌ها، سیلاب‌ها و تغییر الگوهای کشاورزی، به چالش کشیده می‌شود که منجر به سوءتغذیه و بیماری می‌شود.

تغییرات اقلیمی همچنین به آوارگی و مهاجرت اجباری منجر می‌شود. بالا آمدن سطح دریا و رویدادهای آب و هوایی شدید، جوامع ساحلی و جزیره‌ای را مجبور به ترک خانه‌های خود می‌کند و آن‌ها را از دسترسی به مسکن و معیشت محروم می‌سازد. این "مهاجران اقلیمی" اغلب با چالش‌های حقوقی و اجتماعی مواجه هستند، زیرا قوانین بین‌المللی هنوز به طور کامل به وضعیت آن‌ها رسیدگی نکرده است. از دست دادن زمین و منابع به دلیل تغییرات اقلیمی، حق تعیین سرنوشت جوامع بومی را نیز تهدید می‌کند.

برای رسیدگی به این چالش‌ها، ارتباط بین تغییرات اقلیمی و حقوق بشر به طور فزاینده‌ای در مجامع بین‌المللی به رسمیت شناخته شده است. این امر شامل تعهد دولت‌ها به حفاظت از حقوق بشر در سیاست‌های اقلیمی خود، تضمین دسترسی به عدالت برای کسانی که از تغییرات اقلیمی آسیب دیده‌اند، و حمایت از جوامع آسیب‌پذیر است. ادغام رویکرد حقوق بشری در اقدامات اقلیمی می‌تواند به ایجاد راه‌حل‌های عادلانه‌تر و مؤثرتر کمک کند و تضمین کند که هیچ کس در مبارزه با این بحران جهانی فراموش نشود.